به گزارش مشرق، یکی از مجرمان امنیتی که اخیرا از زندان آزاد شده است ضمن گفتگو با رادیو فردا(ارگان رسانه ای سازمان سیا) اقدام قابل تامل خود را افشا میکند که جای دارد توسط نهادهای مسئول پیگیری شود.
وی صراحتا اذعان میکند که حضورش در زندان از پیش تعیین شده و به جهت جمع آوری اطلاعات(در راستا تحریف واقعیات و سند سازی برای جریان ضد انقلاب) بوده است.
برخی از نکاتی که در بررسی این مصاحبه مشهود است را می توان بدین ترتیب دسته بندی کرد:
نمایش زندانیان امنیتی در قالب زندانی سیاسی
توجیه حضور در زندان برای کلاسه سازی اطلاعات زندانیان امنیتی
سندسازی برای عناصر ضدانقلاب در موضوع حقوق بشر
تهیه اطلاعات نحوه ارتباط با خانواده زندانیان از بیرون کشور جهت مدیریت ایشان و سواستفاده
آنالیز اطلاعات زندانیان برای مدیریت و برنامه ریزی روی آنها
و...
در بخشی از گفتگوی وی با رادیو فردا آمده است:
مجری
رادیو فردا:آقای احمدیعمویی خیلی خوش آمدید با این برنامه نمای دور نمای
نزدیک ما تعداد زیادی کسانی داشتیم که به عنوان زندانیان عقیدتی سیاسی
سالها به زندان رفتن به خصوص نسل روزنامهنگاران دانشجویان و کلی و فعالان
حوزههای زنان و غیره اما کمتر این انگیزه را دیدیم یا این تلاش را
دیدهایم که این روزها ثبت بشود به صورت کتاب ارایه بشود چه چیزی باعث شد
که شما فکر کنید که لازم است که تجربیات خودتان را از روزهای زندان از آن
چند سال که در زندان بودید را به صورت کتاب بکنید؟
عمویی:
اولاً من تشکر میکنم از زحمتی که شما کشیدید و من را دعوت کردید به
برنامه خودتان دوم این که واقعیت قضیه این است که من قبل از این که به
زندان بروم این همواره یکی از دغدغههای خودم و خیلی از همراهانم بوده این
بوده که سعی بکنم به جاهایی که دست نیافتنی است سر بزنم و خبر و گزارشی
تهیه بکنم.
یکی
از آن جاها زندان بود و وقتی من رفتم آنجا دیدم و احساس کردم که بدون این
که کمترین زحمت را برای رسیدن به آنجا انجام بدهم و از نظر روال اداری که
معمولاً طی میشود برای این که اجازه بدهند آدم برود آنجا گزارش تهیه کند و
تازه خیلی هم کنترل شده است شرایطی فراهم شده بود که با این که خودم
میآیم آنجا و زندگی میکنم به نوعی روایتی از زندگی افرادی که در زندان
هستند فرق نمیکند سیاسی یا غیرسیاسی زندانیان عقیدتی اقلیتها گروههای
مختلف مذهبی همه آنها در آنجا بوده و این شرایطی را فراهم کرده که خیلی
راحت به آنها دسترس داشته باشم و افراد خیلی زیادی در اطراف من بودند و از
همان روز اولی که رفتم واقعاً به این فکر بودم که این کار را انجام بدهم در
واقع همان خواستهای بود که خود من و در همکارانم میدیدم و دنبالش هستم و
حکم دستگیری آنها داده نمیشد.
مجری:
یعنی به عبارتی به عنوان یک روزنامهنگار وقتی در یک موقعیت که خودت در
آنجا بیش از آنچه که یک زندانی را ببینی که بر او اعمال شده خودت را
روزنامهنگاری دیدی که میتواند گزارش میدانی از وضعیت منحصر به فرد را در
واقع ارایه بکند.
عمویی:
بله، قطعاً همینطور است و اگر شما ملاحظه بفرمایید من سعی کردم کمترین
بخشهایی از این کتاب را به خودم و احساساتم و عواطفم ارایه داده بشود سعی
کردم در این 230 صفحه نمایی هر چند گذرا از زندگی گروههای مختلف اجتماعی،
سیاسی و مذهبی ایران که در جایی به نام 350 یا رجاییشهر سالن 12 جمع شده
بودند را ارایه بدهم و سعی کردم خیلی هم وارد مسایل سیاسی نشوم بیشتر نگاه
انسانی با قضیه این که یک انسان چطور دارند در آن جامعه زندگی میکنند و
نگاه آنها به هم سلولهایشان و بیرون جامعه چطور نگاه میکنند و روایتی از
زندگی این افراد بود.
در ادامه این مصاحبه آمده است:
در واقع به نوعی سعی میکردم در قالب این
نامه سبک زندگی خود ما زندانیان در زندان را برای او بنویسم، این که ما
الان در این روزها به چه چیزی فکر میکنیم چه چیزهایی ما را اذیت میکند
اصلاً چطور زندگی داریم میکنیم چطور با هم دور یک سفره مینشینیم غذا
میخوریم آیا اصلاً چنین چیزی است آدمهایی که هستند چه کسانی هستند یعنی
در واقع پیشزمینه آن چیست چطور شد که آمدند در چنین جایی قرار گرفتند
اصلاً آدمهای سیاسی هستند نیستند اتفاق آنها را آورده اینجا بنابراین سعی
کردم تا آنجایی که در توانم است اسم تکتک آن زندانیها را بیاورم فارغ از
این که سیاسی و مشهور هستند یا غیرسیاسی و آدمهای معمولی که از توی خیابان
درگیریهای خیابانی یا به خاطر فرستادن یک اساماس یا نوشتن یک شعار
دستگیر شده بودند و آمده بودند آنجا بنابراین این در واقع یک نوع دیالوگی
است بین خودم و ژیلا که توصیف بکنم زندگی خودمان را که الان در چه مرحلهای
هستیم و چطور داریم زندگی میکنیم.
اختلافاتی که به وجود میآید
ناراحتیهایی که از همدیگر داریم و عرض کنم به خدمت چه چیزهایی باعث
عصبانیت ماها میشود به عنوان یک انسان چه چیزهایی باعث دلتنگی ما میشود
در این دیوارهای زندان به اینها پرداختم و چیزهایی بودند که من خیلی در
خاطرات زندان دیگران که شما بخشی از آنها و اسم بردید دیدم خیلیها سعی
میکردند مسایل سیاسی را مطرح بکنند نقطهنظرات سیاسی اجتماعی خودشان را
مطرح کنند واقعاً من احساس کردم این نمونه بخش خیلی کم است و بیشتر باید به
این پرداخته بشود تا آن مسایل سیاسی.
گفتنی است،این کتاب ضمن قرار گرفتن در دست یکی از نهادهای پوششی گروهک منافقین در سوئد، مورد بهره برداری قرار گرفته است.
در معرفی انتشارات بازان و مدیر آن آمده است:مسعود مافان، مدير نشر باران 42 ساله است. در 17 سالگی در فعاليت های انقلابی شرکت داشته و در پی همين انقلاب از ايران گريخته است. کار سياسی را از عضويت سازمان فدائيان خلق ( اقليت ) در تهران آغاز میکند و با مجاهدین خلق فعالیتش را ادامه میدهد.
نکته حائز اهمیت آن است که بررسی ما برای پیگیری ماهیت این انتشارات به این نتیجه رسید که منافقین مجموعه ای از شرکت های انتشاراتی را برای جذب اطلاعات و جاسوسی تشکیل داده اند که اسامی آنها در تصویر فوق مشهود است.
حال این کتاب مجرم معلوم الحال، از این حیث در موسسه پوششی نفاق در سوئد چاپ شده است که سرپل منافقین در موضوع جاسوسی از زندان های ایران که میترا پور شجری نام دارد و با پوشش بنیاد برومند فعالیت میکند، در سوئد مستقر است.
جالبتر این است که سایت مربوط به تشکل های پوششی نفاق با عنوان "نشر آزاد فیلتر" نیست و لزوم فیلتریتگ آن احساس می شود.
گفتنی است،چنین اقداماتی تنها از وابستگان جریان تروریستی نفاق سر بر می آورد و برخورد جدی با آن لازم به نظر میرسد.